سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

حضور وسخنرانی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری حسینیه ثارالله زرند

ارسال شده توسط: عرببازدید شده: 140 مرتبه
دسته: گزارش تصويريتاریخ: 1399.06.09
 
حضور وسخنرانی حجت الاسلام و المسلمین ابراهیمی امام جمعه محترم در مراسم عزاداری و روضه خوانی شب تاسوعا حسینیه ثارالله سپاه زرند مورخه99/06/07



سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین در مراسم عزاداری شب تاسوعا حسینیه سپاه زرندمورخه99/06/07


اَلحَمدُ اللِه رَبِ اِلعالَمینَ الصَلاة وَالَسلامُ عَلی عَبِداللِه وَ رَسُولِهِ وَحَبیبِه وَصَفیهَ وَحافِظِ سِرِه وَمُبَلغِ رِسالاتِه سِیدِنا وَ مَولانَا اَبِی القاسِمِ المُصطَفَی مُحَمَد صلی الله علیه وآله وسلّم وَعَلی آله الطَیِبینَ الطاهِرین المَعصُومینَ اَلهُداةِ المَهدیین وَالَلعنَ الدائم عَلَی اَعدائِهِم اَجمَعینَ ِاِلی قِیامِ یَومِ الدین .

قال مولانا الصادق(ع): « مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ » (1)

السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع)، السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)، السلام علیک یا صاحب الزمان(عج) ، یا بقیة الله ،یا اباصالح، ادرکنا واغثنا، السلام علیکم یا شهدا یا سعداء یا نجبا

خشنودی مولایمان صاحب الزمان(عج) ،سلامتی رهبر عزیز و بزرگوار مان، شادی روح امام راحل عظیم الشأن، شادی ارواح طیبه شهدا ،شهدای والامقام شهرستان ،شهدای مدافع حرم، یگانه شهید مدافع حرم شهرمان شهید والامقام شهید عظیمی ،سیدالشهدای مقاومت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهانشان، شادی ارواح مطهر شهدای گمنام شهرستان ،شادی ارواح مؤمنین ومؤمناتی که درسالهای گذشته زنده بودند ودر مجالس سیدالشهدا حضور پیدا می کردند وعمرشان وفا نکرد ، سلامتی خودتان و خانواده و فرزندانتان اجماعاً صلوات.

منم به نوبه خودم خدمت همه عاشقان امام حسین (ع) ،عزاداران، خانواده های معظم شهدا، جانبازان و ایثارگران و رزمندگان هشت سال حماسه وخون خیر مقدم عرض می کنم .از برگزار کنندگان ودست اندرکاران این مجلس عزا ازجناب حجه الاسلام منصوری مداح اهل بیت مجری محترم تشکر میکنم .

عشق امام حسین(ع) در دل کسی که خدا خیر او را بخواهد:

برادران وخواهران این مجلس اقامه عزا و همه مجالس عزایی که در سراسر این کره خاکی برگزار می شود، نشانه عشق و علاقه ومحبت به سیدالشهدا و نشانه خیر است، ما اگر بخواهیم خودشناسی کنیم و خود را بشناسیم این حدیث گهربار امام صادق(ع) که در مطلع سخن که خدمتتان عرض کردم اشاره شده است امام می فرماید : « مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَيْرَ » کسی که خداوند برای او خیر خواسته است (خیر از جانب خداوند یعنی سعادت وخوشبختی ) وقتی خداوند بخواهد بنده را سعادتمندو خوشبخت کند،نشانه آن این است که « قَذَفَ فِي قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَيْنِ ع وَ حُبَّ زِيَارَتِهِ » " قَذَفَ " به معنای پرتاب کردن است . عشق وعلاقه ومحبت امام حسین را در قلب او پرتاب می کند. و همین طور محبت و علاقه به زیارت امام حسین را در قلب او پرتاب می کند، ، یک گذاشتن داریم و یک پرتاب کردن که تفاوت شان در این است که پرتاب کردن یک نیرو پشت آن است،مثلا در تیراندازی، نیرویی پشت تیر است که آن را باشتاب به هدف می رساند. اگر خدای متعال سعادت و خوشبختی را برای کسی بخواهد، محبت سیدالشهدا(ع) را در قلب او پرتاب می کند تا به سعادت و خوشبختی کامل دست پیدا کند.

فرزندان خود را با محبت اهل بیت پرورش دهید:

بالاترین خیر این است که فرزندان خود را با محبت اهل بیت بار بیاورید، همین که بالباس مشکی درمجلس امام حسین شرکت کنید و اشک بر سیدالشهدا(ع) بریزید نشان از محبت است. باتوجه به شیوع ویروس منحوس کرونا با رعایت دستورالعمل های بهداشتی که مقام معظم رهبری هم فرمودند در روضه شرکت کنید و روضه ها را ترک نکنید . شرکت کردن در مجالس امام حسین نشانه این است که خداوند خیر وسعادت را برای انسان درنظر گرفته است. یک حدیث گهربار دیگر هم عرض کنم.

ثواب برپایی مجلس عزا برای اهل بیت(ع):

امام صادق(ع) به یکی از شاگردانشان بنام فضیل فرمودند: « یا فُضیل! جلِسونَ و تُحَدِّثونَ ؟ » آیا مجلس می گیرید ودر مجالس تان احادیث و روایات ما را نقل می کنید؟ آیا اقامه عزا می کنید ؟فُضیل می گوید: « نَعَم جُعِلتُ فِداكَ »جانم به قربانتان ،(ببینید چه مودبانه پاسخ می دهد ) بله ما مجلس می گیریم و دور هم جمع می شویم وعزاداری می کنیم حضرت فرمودند: « إنَّ تلكَ المَجالِسَ اُحِبُّها »من این مجاالس شما را دوست دارم « فأحْيوا أمْرَنا يا فُضيلُ » اى فضيل ! راه ما را زنده نگه داريد و چنین دعا می کنند: « فَرَحِمَ اللّه ُ مَن أحْيا أمْرَنا » رحمت خدا بر آن كه امر ما را زنده بدارد. (2) پس عشق امام حسین را در قلب داشتن ،محبت خدادادی است .امام صادق(ع) هم نشستن درمجلس سیدالشهدا را دوست دارد، پس امام زمان هم شرکت در این مجالس را دوست دارد، چون کار خیر است وخداوند تبارک وتعالی هم این نشستن را دوست دارد که امام معصوم هم دوست دارد.

اهل بیت به مجالس خودشان نظر دارند

مدتی قبل پیش یکی از پیرغلامان سیدالشهدا(ع) نقل می کرد که در زمان طاغوت اجازه برگزاری جلسات روضه اباعبدالل(ع) را به ما نمی دادند، فردی باغ بزرگی داشت به او گفتند باغ خودرا در اختیار ما قرار بده تا مراسم عزاداری بر سیدالشهدا(ع) را در آنجا برگزار کنیم که آن فرد مخالفت کرد وگفت گلهای باغم خراب می شود. روز بعد آن فرد گریان نزد ما آمدوگفت حاضراست باغش را دراختیار هیئت قرار دهد تا مراسم عزای سیدالشهدا را در آن برگزار کنند، علت این تغییر نظرش را سوال کردند، گفت دیشب خواب حضرت زهرا(س) را دیدم که به من فرمود: گل های زندگی من در کربلا پَرَپر شدند وتو نگران باغ گلت هستی که مبادا گلهایش خراب شود؟! منظورماین است که اهل بیت به این مجلس نظر دارند، آمدن و نشستن دراین مجالس نشانه دارد، امشب شب شهادت آقای ابوالفضل (ع) است، ان شاءالله بتوانیم با دست پر ما از این مجلس خارج بشویم.یکی از ویژگی های آقا ابوالفضل العباس وفاداری و شجاعت است، ابو یعنی پدر، فضل یعنی خوبی بنابراین ابوالفضل یعنی پدر همه خوبیها وفضیلتها.

وفاداری حضرت اباالفضل(ع) نسبت به آقا اباعبدالله(ع):

یکی از مهمترین فضیلتهای آقا ابوالفضل العباس وفاداری ایشان است وفاداری نسبت به امام وپیشوای خود، نمونه عالی وفاداری است. شعار نمی دهد بلکه اهل عمل است. و پای دین تا آخر ایستاد. امروز می بینیم عده ای به اندک مشکلی در جامعه و یا با کوچکترین گرانی فحاشی می کندو بد وبیراه می گویند و عده ای نیز برای رسیدن به پست ومقام شعار می دهند ولی عملی درکار نیست.

دینداران در زمان امتحان مشخص می شوند:

یک روایت عالی از امام حسین(ع) خدمتتان عرض می کنم،امام حسين عليه‏السلام می فرمایند : « اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا » به راستى كه مردم بنده دنيا هستند (حال نسبت آنها به دین چگونه است؟)« وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ» و دين لقلقه زبان آنهاست،(ما نمونه این افراد را در قشرهای مختلف جامعه مشاهده می کنیم) « يَحوطونَهُ ما دَرَّتْمَعائِشُهُمْ » دين دارند تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست (دین دارند تا زمانی که دنیای آنها تامین باشد، با نظام هستند تا زمانی که پست و مسئولیت دارند . تا زمانی که شرایط مناسب است و رزق و روزی آنها تامین است، دم از دین و ولایت و انقلاب می زنند) « فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ» و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مى‏شوند. (3) این سخن امام حسین(ع) است، اگر گرانی ،گرفتاری و جنگ پیش آمد و حضور در جبهه وجنگ ومردانگی بخواهد دینداری ها کنار می رود وکم می شود . در امتحانات مشخص می شود که انسان چقدر دیندار است وگرنه برای رسیدن به پست ومقام و رسیدن به اموال دنیا با هم مسابقه می گذارند ولی در سختی ها، در کوران دفاع مقدس نشانه ولایتمداری و دینداری این بود که آموزش نظامی ببیند جبهه برود ودرسختی ها استقامت داشته باشد وفرار نکند اما جنگ که تمام شد و سفره آماده شد ،همه دیندار ولایتمدار هستند وچه بسا اداعای دینداری آنها از بقیه هم بیشتر باشد، وفاداری و پایمردی تاآخر ماندن، درس بزرگ آقا ابوالفضل العباس است بینید برخی به کوچکترین مسئله ای که پیش می آید به مقام معظم رهبری توهین می کنند، چگونه دینداری و ولایتمداری را محک بزنیم؟ تاآخر باید ولایتمدار بود . درس بزرگ آقا ابوالفضل العباس این است که در سختی ها وفادار ماندن هنر است، در گرفتاری پای دین تا آخر ماندن و تا آخرین لحظه در صحنه بودن ، مهم است مصداق بارز آن امروز سردار بزرگ شهید سلیمانی (رحمه الله) است ، در این حدیث امام حسین می فرمایند امتحانات که پیش می آید دینداران کم می شود! آیا در زمان دفاع مقدس همه مردم در جنگ حضورپیدا کردند؟ خیر ، عده ای حتی از آموزش های نظامی فرار می کردند،عده ای هم خط مقدم نمی رفتند و پشت جبهه خدمت می کردند،امام حسین(ع) می فرمایند: وقتی ابتلا و امتحانات پیش می آید، دینداران کم می شوند ولی آقا ابوالفضل ، نمونه انسان کامل و ذوب در ولایت تا آخرین لحظه است، این نماد وفاداری که امشب برای او سینه زنی داریم هم خشوع دارد و هم ادب . یکی از جاهایی که وفاداری مشخص شد این بود که شمر امان نامه ای برای آقا ابوالفضل آورد که حضرت فرمودند: برای من امان نامه است ولی برای ذریه پیامبرامان نامه ای نیست ؟! و آن را رد کردند و این یکی از جاهایی بود که حضرت وفاداری خود را نشان داد . شما نگاه کنید ضد انقلابان و افرادی که دشمن برای آنها نامه نوشتند و آنها هم خریدند، امروز در بغل استکبار هستند ، کم نیستند افرادی که دین شان را فروختند ، افرادی که همراه انقلاب بودند ولی همین که دعوت نامه ای از امریکا و اسرائیل جاهای دیگر آمد اینها همه چی را رها کردند و رفتند و امروز هم علیه نظام در شبکه های مختلف صحبت می کنند وعلیه نظام سم پاشی می کنند این از بی وفایی این افراد است .

وفاداری آقا ابالفضل(ع) در شب عاشورا:

شب عاشورا وقتی سیدالشهدا(ع) همه اصحاب خود را جمع کردند وفرمودند: اصحاب و فرزندان من یاران من دشمن با شخص من کار دارد ، هرکس با من بماند، فردا کشته خواهد شد! تا اینجا هم که با من آمده اید، خداوند شما را خیر بدهد ، من تکلیف را از شما برداشتم و شما آزادید، می توانید بروید! از سیاهی شب استفاده کنید و دست یکی از فرزندان مرا هم را بگیرید و از این مهلکه جان سالم به در ببرید.آقا ابوالفضل العباس به عنوان اولین سخنگو برخاسته و فریاد برآورد: «لم نفعل ذلک؟ النبقى بعدک؟ لا ارانا الله ذلک ابدا »(4) هرگز چنین کار را انجام نمی دهیم، براى چه این کار را انجام دهیم؟ آیا براى آن که بعد از شما باقى باشیم؟ نه، خدا چنین روزی رابرای ما نیاورد که بعد شما زنده بمانید. این بالاترین نشان وفاداری برای ابوالفضل العباس است. همین کاری که رزمندگان در سالهای دفاع مقدس انجام دادند، یکی دیگر از نمونه های وفاداری آقا ابوالفضل العباس که ذکر شده است را خدمتتان عرض می کنم ، در نقلی آمده است : آقا ابوالفضل که معدن وفاداری است و هرگز آب نمی خورد ولی اسب تشنه بود وقتی دید که صاحبش آب نخورد،اسب هم آب نخورد ،حضرت مشت را آب کرد و بالا آورد تا اسب خیال کندآقا می خواهد آب بخورد و آب بخورد ولی اسب هم آب نخورد.حضرت سوار بر اسب شد و نیزه و مشک خود را برداشت و به سوی فرات رهسپار گردید. آری عباس علیه السلام مشک را پُر از آب کرد، ولی از آب نیاشامید و به خود گفت: «والله لا اذوق الماء و سیدی الحسین عطشانا». به خدا قسم لب به آب نمی زنم در حالی که مولایم حسین علیه السلام تشنه باشد. (5) سید و مولای من حسین(ع) تشنه است چگونه آب بخورم؛ این بالاترین مدال وفاداری به ولایت است. برادران و خواهران خیر دنیا و آخرت سعادت دنیا و آخرت در یک کلمه وفاداری به امام زما ن و جانشین امام زمان مقام عظمی ولایت امام خامنه ای (حفظ الله تعالی) است حالا هر سلیقه سیاسی داشته باشید ولی سعادت و خوشبختی و سعادت واقعی به این است که به سیدومولای خود نگاه کنیم، امروز سیدو مولای ما در همه امور مقام معظم رهبری جانشین امام زمان، ولی فقیه است، این درس ادب ، وفاداری، شجاعت و بصیرت است و ما پای درس آقا ابوالفضل هستیم، کسانی که توجه نمی کنند اینها وفادار نیستند وفاداری نسبت به دین و ولایت ندارند.

تعجب یزید از وفاداری حضرت اباالفضل(ع) در صحنه کربلا:

یک جمله دیگر هم از نمونه وفاداری عرض کنم و بحث را جمع کنم: گفته شده است که «هنگامی که وسایل غارت شده کربلا را به شام نزد یزید بردند، در میان آنها پرچم بزرگی بود، یزید و حاضران در مجلس دیدند همه پرچم سوراخ و صدمه دیده، ولی دستگیره آن سالم است. یزید پرسید: این پرچم را چه کسی حمل می کرد؟ گفته شد: عباس بن علی(ع)! یزید از روی تعجب و تجلیل از آن پرچم سه بار برخاست و نشست و گفت: «اُنظُرُوا اِلی هذَا العَلَم فَاِنَّهُ لَم یَسلَم مِنَ الطَّعنِ وَالضَّربِ اِلّا مِقبَضَ الیَدِ الَّتی تَحمِلُهُ» به این پرچم نگاه کنید، که بر اثر صدمات نیزه و زدن شمشیر، جایی از آن سالم نمانده جز دستگیره آن که پرچمدار آن را با دست حمل می کرده است. سالم ماندن دستگیره پرچم، نشان از آن دارد که پرچمدار تمام ضربات نیزه و شمشیر را که بر دستش وارد می شده تحمل می کرده ولی پرچم را رها نساخته است.آنگاه یزید گفت: «اَبَیتَ اللَّعنَ یا عَبّاسُ هکَذا یُکونُ وَفاءُ الاَخِ لِاَخیهِ» لعن و ناسزا را از خودت دور ساختی ای عباس! و ناسزا زیبنده تو نیست، که این چنین است رسم و معنای وفاداری برادر نسبت به برادرش!» (6)

راههای توسل به حضرت اباالفضل(ع):

چند نمونه از راههای توسل به باب الحوائج را خدمت شما بزرگواران عرض می کنم:اگر کسى متوسل به حضرت ابوالفضل العباس (ع) شود و بگوید: ((عَبْداللّه اَبَاالْفَضْل دَخیلَک))،حاجت او برآورده شود.توسل‌ و ختمی‌ دیگری هم برای حضرت‌ ابوالفضل‌ العبّاس‌ (ع‌) نقل‌ شده است كه‌ انجام‌ آن‌ وقت‌ معیّن‌ و ساعت‌ و روز مشخصی ندارد. طریقه‌ ختم‌ را این‌ طور بیان‌ فرمودند: ابتدا 133 مرتبه‌ صلوات ‌بفرستید « اللهم‌ صل‌ّ علی‌ محمد و آل‌ محمد» بعد 133 مرتبه‌ بگویید: « یا عباس‌، یا عباس‌» و بعد از آن‌ مجدداً 133 مرتبه‌ بگویید: « اللهم‌ صل‌ علی‌ محمد و آل‌ محمد(ص) » . و این‌ عمل‌ را هر روز انجام‌ دهید تا حاجتتان ‌ برآورده‌ شود.

عباس‌ در حروف‌ ابجد مطابق‌ با عدد 133 است‌. به‌ تجربه‌ رسیده‌ كه‌ اگر كسی برای‌ برآورده ‌شدن‌ حاجت‌ و رفع‌ گرفتاری‌، بعد از نماز روز جمعه‌، 133 مرتبه‌ با امید بگوید: « یا كاشف‌ َالكرب‌عن‌ وَجه‌ الحسین،‌ ِاكشف‌ لی‌ كربی‌ بحق‌ اخیك‌ الحسین‌ (ع)» حاجت‌ او برآورده‌ و گرفتاریش‌ برطرف‌ می‌شود. این سه نمونه ختم و توسل به حضرت ابوالفضل(ع) است.

عنایت امام زمان(عج) به حاج محمد علی فشندی:

آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، تعریف می کرد که : من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شُرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم. آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است. سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد. گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید. در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد.فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد. اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم. بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند.(7)شب عرفه شب خوبی است، از بهترین لحظات عمر انسان عرفات است .از خدا می خواهیم حج باز شود و عرفات با بصیرت نصب ما بکند، امام زمان به عمویشان بسیار علاقه دارند، یا صاحب الزمان هرکجای این عالم هستید شمارا به عمویتان عباس قسم می دهم یک نگاه به این جمع و به این ملت و رهبر عزیز ماداشته باش و پای حاجات مارا امشب شما امضا کنید. ان شاءالله



پی نوشت:


1- کامل الزیارات، ص 142

2- قرب الإسناد : 36/117

3- تحف العقول، ص 245

4- شیخ عباس قمی، نفس المهموم، تهران، کتاب فروشی اسلامیه، 1368، ه . ق، ص 137.

5- کتاب سقای آب و ادب، نوشته استاد سید مهدی شجاعی

6- در حالی که این نقل در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است و فقط در برخی از کتاب های معمولی و متاخر و غیر معتبر آمده است که مدرک و منبعی هم برای آن ارائه نکرده اند / سوگنامه آل محمد(ص) اشتهاردی، ص۳۰۰

7- آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص23، قضیه 5.


http://yascms.ir/emam/gozaresh/99a520.jpg

http://yascms.ir/emam/gozaresh/99a521.jpg

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.