سيستم مديريت محتواي ياس/دفتر امام جمعه بخش چترود  

مطالب

خانه مشهور لیست اضافه

راه سعادت و خوشبختی

ارسال شده توسط: مدیربازدید شده: 678 مرتبه
دسته: سخنرانیتاریخ: 1389.07.22
 
بسم الله الرحمن الرحيم
سخنراني در آموزش و پرورش 29/3/89
http://yascms.ir/emam/ebrahimi3.png

راه سعادت و خوشبختی
راه سعادت و خوشبختي و عواملش چه مي تواند باشد ؟انسانهايي در اين دنيا خوشبخت و سعادتمند شدند چه مسيري پيمودند كه به اين سعادت و خوشبختي ها دست پيداكردند؟ دو عامل از ميان عوامل مايه سعادت و خوشبختي است اول علم و آگاهي و دوم حس مسئوليت .
آگاهی و حس مسئولیت
علم و آگاهي و دانشمند شدن که در آيات و روايات اهميتش اينقدر صحبت شده و شما بزرگواران مي دانيد. حس مسئوليت هم حالا توضيح مي دهم. انسان چگونه در خودش حس مسئوليت را به وجود بياورد؟ علم و آگاهي تنها بدون مسئوليت اين ضررش خيلي است كسي كه آگاه و دانشمند باشد ولي احساس مسئوليت نداشته باشد در روايات تعبير شده كه مثل يك كشتي بشكند . كشتي مايه نجات است آدمها براي اينكه در دريا غرق نشوند سوار مي شوند كه نجات پيدا كنند ولي اگر عالم و دانشمندی حس بي مسئوليتي داشت و گمراه شد هم خودش را غرق مي كند و هم جامعه را عرق مي كند. ضرر عالم و دانشمند ولي بدون مسئوليت براي جامعه و عوام خيلي زياد است.
انسانهای بی مسئولیت در قرآن داستان بلعم
دو تا از داستانهاي در قرآن مجيد که در باب آگاهان بي مسئوليت ذكر شده است، در واقع ضرر اينها را تبيين كرده است. يكي از آنها را قرآن به نام بلعم ذكر كرده است بلعم يك دانشمندي بوده طبق نقل شهيد ثاني دوازده هزار شاگرد داشته ولي خداي تبارك و تعالي به پيغمبر (ص) سرگذشت اين عالم فاسد و بي مسئوليت را بيان كرده كه درس عبرتي باشد. بلعم آدم بسيار متشخص، مورد اعتماد جامعه، مرجع فكري و امور مذهبي جامعه خودش بوده است تا اينكه با حاكم ظالم سازش مي كند، اين همه ظلم و ستم در جامعه را مي ببيند ولی براي پست و مقام خودش هيچ حركتي نمي كند و سازش مي كند. وقتي كه حضرت موسي حركت مي كنند بيايند براي نجات اين مردم يكي از كساني كه قيام مي كند و نمي گذارد ارتش موسي بيايد و اين ملت را نجات دهد بلعم است بلعم آدمي مستجاب الدعوه بود. بعد سوار الاغش مي شود كه برود دعا بكند كه حضرت موسي(ع) و لشكرش از بين بروند. بعد وقتي حركت مي كند الاغ راه نمي افتد تا اينكه شروع مي كند الاغ را زدن، طبق دستور الهي الاغ به زبان مي آيد مي گويد براي چه من را مي زني تو كه مي خواهي حركت كني عليه پيغمبر خدا نفرين كني و عليه مردمي كه به او ايمان آوردند نفرين كني ومن هرگز سواري نمي دهم. خوب اين بار خدا هدايتش كرده الاغش را به زبان در آورد كه اين دانشمند مغرور را خدا هدايتش كند او از بس دچار غرور و سركشي شده بود اينقدر الاغ را ضربه زد تا زير ضربه ها جان داد. قرآن مثل اين آدم را ذكر كرد «فمثله كمثل الكلب» آگاه بي مسئوليت مثل سگ تشنه است، تشنه قدرت، همينطور سگ تشنه، تشنه آب است «فمثله كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث»يلهث ، اللهث گفتند «ان يدلع لسانه من العطش» سگ از تشنگي زبانش را در مي آورد لح لح مي زند اين مثل اين دانشمند بي مسئوليت و آگاه، قرآن مي فرمايد مثل كلب است . تشنه دنيا، رياست، قدرت، راحتي، است. اين آگاهي و علمي كه دارد هيچ تاثيري در زندگي او پيدا نكرده اين نتيجه آگاهي بدون مسئوليت است. اين آگاهي می بایست حس مسئوليت در او به وجود بياورد ولي متاسفانه حس مسئوليت در او به وجود نياورد. خوب اين يكي از آگاهاني است كه ضررش براي جامعه از يك فرد عادي و معمولي خيلي زياد است. دانشمند و عالم كه اگر آگاه شد ولي احساس مسئوليت نداشته باشد نسبت به خودش به جامعه اش، كارش به جايي مي رسد که باعث گرفتاري خودش مي شود.
دانشمندان یهود در قرآن
مثال دوم قرآن دانشمندان يهود است كه عالم و آگاه هستند ولي احساس مسئوليت نمي كند تعبير به الاغ كرده است الاغي كه كتاب بارش كردند مي فرمايد «مثل الذين حملواالتور ثم لم يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفارا» (جمعه آيه 5) روي الاغ اين همه كتاب است ولي بهره اي از كتاب نبردند. عالمي هم كه علم و آگاهيش حس مسئوليت را در او زنده و استفاده نكند قرآن مي فرمايد دراز گوشي كه كتاب بر او بار كرده اند.
آگاهان بدون مسئولیت، بدتر از لشکر یزید
در باب آگاهان بدون مسئوليت، امام حسن عسگري (ع) در باب گروهي از علما و دانشمندان كه فاسدند و احساس مسئوليت نمي كنند، مي فرمايند: اينها از لشكر يزيد هم بدترند لشكر يزيد به مال مردم مي زند ولي اينها عقيده مردم را از بين مي برند، مي فرمايند «هم از اضر علی ضعفاء شيعتنا من جيش يزيد عليه لعنة الحسين بن علي واصحابه» آگاه بي مسئوليت، ضررش بر ضعفاي شيعه از لشكر يزيد كه بر عليه امام حسين(ع) و اصحاب امام حسين(ع) حمله کردند ضررش بيشتر است بعد امام ادامه مي دهند علتي كه ضررش بيشتر است ارتش يزيد به مال و جان و اموال امام حمله و غارت كنند و جان امام را از بين ببرند ولي آگاه بي مسئوليت نتيجه اش چه مي شود؟ عقل و فكر و اراده را از جامعه مي گيرد. كه ضرر عالم فاسد در جامعه عقل، فكر، اراده و هم يقين را از مردم مي گيرد. خوب اين هست در باب اينكه آگاهان بي مسئوليت و چه ضرري دارند.
راه ایجاد احساس مسئولیت در انسان
چگونه احساس مسئولیت در وجود انسان پیدا بشود؟ یک راهش این است که انسان مراقب خودش باشد علم در او حس مسئولیت ایجاد کند، که باعث اصلاح عیبهایش شود و خودسازی بکند.
چگونه خود سازی بکند؟ اصل خودسازی در قرآن بعد از یازده سوگند ذکر شده است «قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها»(سوره شمس، آیه 9 و 10) عالمی و آگاهی، موفق می شود که خودش را پاک کند، جانش را پاک کند تمام بدبختی ها انسان از ناحیه جسمش نیست از ناحیه روان و قلبش است.قلب اگر درست شد اعمال دیگر هم درست می شود حدیث داریم «اعلم انه لاعلم کطلب السلامة ولاسلامة کسلامة القلب» قلب درست شد همه چیز درست می شود. باز پیغمبرخدا(ص) می فرماید: «اذا طاب قلب المرء و طاب الجسده» قلب اگر پاک شد جسم هم پاک می شود. «اذا خبث قلب المرء خبث الجسده» اگر قلب خراب شد جسد هم خراب می شود حالا خرابی قلب چه می تواند باشد؟ اینکه انسان خودش را رها کند، پیرو هوا و هوس نباشد، علمش در راه خدمت به خدا نباشد در خدمت هوا و هوسش باشد.
چگونه خودسازی کنیم؟
باید مراقبت کنیم از خودمان و قلبمان.دو راه ذکر شده است، راه اول تک تک صفات را انسان معالجه کند مثلا کسی که به بیماری حسد مبتلا شده است دانشمندان علم اخلاق می گویند باید ضدش رفتار کند مثلا کسی که حسد دارد نسبت به کسی در عوضش باید خوبی کند هر صفت بدی در وجودش شناسایی می کند برضدش رفتار کند اگر صفت تکبر دارد شروع کند به تواضع کردن، هر صفتی را به ضدش شروع کند. بعضی از دانشمندان و بزرگان در دورانهای گذشته این صفات را در وجود خودشان اینگونه معالجه می کردند مثلا یک سنگ ریزه ای زیر زبانشان می گذاشتند و مراقبت می کردند تا این صفات همیشه یادشان باشد، یک عالمی بعد از هفتاد سال می گوید الان احساس می کنم این صفات در وجود من ریشه کن شده است. اگر انسان خودش را رها کند نمی شود پس معالجه صفات زشت با ضدشان است. منتهی آیا همه موفق می شوند یا نمی شوند؟ این کار خیلی سختی است.
معالجه صفات زشت یکجا
راه دوم این است که یک جا آدم بتواند تمام صفات را معالجه کند. تمام صفات زشت را در وجودش معالجه بکند این راهش چیست؟ این راه قبلی که تک تک صفات زشت را شناسایی می کند جهاد اکبر است. این مهمتر از آگاهی است. راه دوم از فرمایش امیرالمومنین(ع) اثبات می شود. حضرت می فرمایند: «اصل اصلاح القلب اشتغاله بذکر الله» ریشه اصلاح قلب این است که مشغول بشود به ذکر خدا پس مهمترین راه اینکه خودش را بسازد و خودسازی کند و حس مسئولیت را در خودش پرورش بدهد.
منظور از ذکر خدا چیست؟
یعنی ما تسبیح دستمان بگیریم و همه کارهایمان را تعطیل بکنیم همیشه ذکر بگوییم الله اکبر الله اکبر، آیا واقعا منظور این است؟ یعنی همه کارهایمان را تعطیل بکنیم خوب این دیگر حس اجتماعی اش نسبت به جامعه چه می شود؟ مسئولیتهای دیگر چه می شود؟ منظور این است که خدا را حاضر و ناظر آدم ببیند می خواهد پست بگیرد خدا را حاضر ببیند، می خواهد دوستی با کسی بکند خدا را حاضر ببیند، می خواهد دشمنی با کسی بکند خدا را حاضر ببیند، اگر انسان به این نقطه رسید که همه کارهایش از دل بجوشد و از هوا و هوس نجوشد و ریشه همه کارهایش از خدا بجوشد و خدا را حاضر و ناظر ببیند اگر کسی واقعا به این نقطه برسد به حرام رسید خدا را حاضر ببیند، در کم کار خدا را حاضر ببیند، حرفی را می خواهد بزند خدا را حاضر و ناظر ببیند، این اصلاح نمی شود؟ بله اصلاح می شود پس اینکه آقا امیرالمومنین(ع) می فرمایند: «اصل صلاح القلب اشتغاله بذکر الله» ریشه و اساس سلامتی روان توجه به خداست. البته ذکر هم بخش از توجه به خداست.
اهمیت ماه رجب
ماه ، ماه رجب است از این ساعات و لحظات این ماه آدم می تواند استفاده بکند، ذکرهایی در این ماه خیلی تاثیر دارد، منتهی تنها ذکر گفتن کاری درست نمی کند اینکه واقعا بخشی از برنامه خودسازی اینکه انسان توجه داشته باشد که خدا حاضر و ناظر است. این جمله حضرت امام(ره) که جهان در محضر خداست و در محضر خدا گناه نکنید. این خیلی جمله بزرگی است این اساس سعادت و خوشبختی آدم در همین جمله است. خدا رحمت کند امام را، کلمات امام مثل خود امام خیلی بزرگ است. این برگرفته از این حدیث است که آگاهی و احساس مسئولیت در پرتو خودسازی است. خودسازی هم این است که انسان خودش را در محضر خدا ببیند.
احساس تکلیف نسبت به جامعه
نکته دوم اینکه انسان نسبت به جامعه اش احساس تکلیف بکند. جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم خودسازی تنها اثری ندارد امام حق را ببیند او را یاری بکند امام باطل را ببیند مراقبت بکند اینها همه ریشه در امام باطل دارد. خوب انسان بگوید جامعه به ما چه؟ گناهی که در جامعه می شود به ما چه؟ این در واقع حس مسئولیت در ما بیدار نشده است. اگر ما فقط به خودسازی بپردازیم به دیگر سازی نپردازیم می شویم عابد، عابد همش این است که خودش را نجات بدهد. آگاه با احساس مسئولیت نسبت به جامعه هم احساس مسئولیت می کند، بچه های مردم را بچه های خودش می داند سلامت جامعه را سلامت خانواده خودش می داند و آنچه از دستش بر می آید کوتاهی نکند. خدا توفیق بدهد بتوانیم به آنچه ما گفتیم و شما شنیدید انشاءالله انجام وظیفه کنیم و جزء آگاهان بی مسئولیت قرار نگیریم امیدواریم خدای تبارک و تعالی هم آگاهی به ما بدهد و هم احساس مسئولیت را به همه ما کرامت بگرداند.
والسلام علیکم و رحمة الله

چاپ این نسخه درجه: 0.00   چند مرتبه به این پست امتیاز داده اند: 0 مرتبه

نظرات

تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
 
 

 
 طراحی سايت توسط شهر الکترونیک کرمان  پشتیبان رسمی سیستم مدیریتی سایت ساز دریا طراحی شده است.